مدح و مناجات با امام حسین علیه السلام
ای ز داغ تو روان، خون به دل و دیدۀ حور بی تو عالم هـمه ماتمکـده تا نـفخه صور خاک بیزان به سر، اندر سر جسم تو بنات اشک ریزان به بر از سوگ تو، شعرای عبور ز تـماشای تـجـلاّی تـو مـدهـوش، کـلـیم ای سرت سـِّر انـا الله و سنان نـخلۀ طور دیده ها گو همه دریا شو و دریا، همه خون که پس از قتل تو منسوخ شد آئین سرور شمعِ انجم، همه گو اشگ عزا باش و بریز بهر ماتم زده، کاشانه چه ظلمات، چه نور پای در سـلسله سجّاد و به سر تاج، یزید خاک عالم به سرِ افسر و دیهیم و قصور دیر تـرسـا و سرِ سـبـط رسـول مــدنی؟ آه، اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور جان فدای تو که از حالت جان بازی تو در طف ماریه از یاد بشد، شور و نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی، پریشان ز قصور گوش خضرا، هـمه پُر غلغلۀ دیو و پَری سطح غبرا، همه پُر ولولۀ وحش و طیور غرق دریای تحیّر ز لب خشک تو، نوح دست حسرت به دل از صبر تو، ایّوب صبور مـرتضی بـا دل افـروخته لا حول کـنان مصطفی با جگر سوخته، حیران و حصور کوفـیان دست بـه تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه، در شـیون و شور انـبیاء محو تـماشای و مـلائک، مـبهوت شمر، سرشار تمنّـا و تو سرگرم حضور |